ماشین شارژی
سلام
پنجشنبه گذشته به همراه آقا محمد و مامان رفتیم گمرک ( میدان رازی) تا برای آقا محمد دوچرخه بخریم. اما، وقتی رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم و وارد اولین مغازه شدیم، آقا محمد با دیدن انواع ماشین های شارژی شروع کرد به بهانه گیری که من دوچرخه نمی خواهم، من ماشین می خوام.
خلاصه اینقدر گریه کرد و بهونه گرفت که بالاخره ما تسلیم شدیم و براش ماشین خریدیم. حالا پسر خوشگل بابا با ماشینش تو خونه بازی می کنه و خیلی هم خوشحاله. ما هم از این خوشحالی، خوشحالیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی