سلام دوستان عزیز من امروز با بابایی و مامان رفتیم پارک ارم. خیلی خوش گذشت. عزیز و باباجون، عمه و آبجی سامیه و امیر حسین و باباش هم همراه ما بودن. راستی من امروز یه کار خطرناک کردم، سویچ ماشین بابا رو برداشتم و رفتم داخل ماشین، حواسم نبود دکمه قفل در رو فشار دادم. درها همه قفل شد. من و سویچ موندیم داخل ماشین، درها هم قفل شدن. آره، من تو ماشین گیر افتادم. همه دور ماشین جمع شده بودند و من رو راهنمایی می کردن تا بتونم در رو باز کنم. خلاصه بعد از کلی تلاش، خدا کمکم کرد و تونستم دستگیره در رو بکشم و در رو باز کنم. امروز آبجی سامیه هم خورد زمین و صورتش زخمی شد. خلاصه که امروز شد خاطره واسه بابا ...